یکهو‌خندم‌گرفت‌‌


الیا/هییییی‌مرینت‌‌چی‌کار‌کردی‌دختره‌ی‌دیوونه

نمیتونستم خندمو نگه دارم همینجور میخندیدم
الیا/براچی‌میخندی


مرینت/ببخشید‌از‌قصد‌نبود


الیا/‌‌‌کوفت


بعد‌از‌کلی‌خنده‌و‌مسخره‌بازی‌‌‌از‌رستوران‌اومدیم
بیرون‌


‌ادرین/نوبت‌منه‌جلو‌بشینم


الیا/‌نخیر‌کی‌گفته


ادرین/خب‌دفعه‌قبل‌تو‌جلو‌بودی


مرینت/میخواین‌بیاین‌جای‌من‌بشینین😐


اینبار‌ادرین‌اومد‌جلو‌‌تصمیم‌گرفتم‌یکم‌ببرم‌دورشون
بدم


ادرین/کجا‌میریم


مرینت/‌یه‌جایی‌رو‌میشناسم‌‌که‌‌جاده‌از‌وسط‌درختا‌‌کشیده
شده


الیا/اره‌بریم‌اونجا‌‌خیلی‌باحاله


به‌همون‌جاده‌رسیدیم‌خیلی‌قشنگ‌بود‌
یکهو‌‌دیدم‌یه‌بچه‌گربه‌خودشو‌انداخت‌جلو‌
ماشین‌‌زدم‌روترمز‌‌


الیا/هوی‌مرینت‌چی‌کار‌میکنی


بدون‌توجه‌به‌حرف‌‌‌الیا‌از‌ماشین‌پیاده‌شدم
‌رفتم‌ببینن‌بچه‌گربه‌حالش‌خوبه
‌‌ادرین‌از‌ماشین‌پیاده‌شد‌و‌‌اومد‌کنارم


مرینت/ادرین‌ببین‌چه‌نازه


ادرین/اره‌نازه


‌گربه‌هه‌داشت‌لنگ‌میزد‌برشداشتم
مرینت/اخی‌عزیزم‌


مرینت/ادرین‌پاش‌‌‌وای‌خاک‌تو‌سرم‌زدن‌بهش‌پاش
شکست


ادرین/مرینت‌اونو‌نزدیکم‌نیاری


مرینت/چرا؟


ادرین/چون‌به‌گربه‌ها‌الرژی‌دارم


مرینت/میخوام‌ببرمش‌‌خونه‌خوبش‌کنم


ادرین/ولش‌کن‌مامانش‌میاد‌میبردش


مرینت/‌نمی‌خوام


ادرین/مرینت‌ولش‌کن


مرینت/‌نومو‌خوام
هیی‌ای‌چی‌بود‌از‌دهنم‌پرید‌بیرون

 

ادرین زد زیر خنده از جام بلند شدم و رفتم سمت ماشین


مرینت/‌اگه‌نمیخوای‌اینجا‌بمونی‌‌سوار‌شو

الیا/این‌چیه


مرینت/گربه


الیا/منظورم‌اینه‌‌چرا‌اوردیش‌اینجا