🔥عنصرعشق💧پارت7

"F" · 14:17 1400/04/25

 


اینجا‌اتاق‌خانم دوپن‌چنگ‌ه
این‌هنوز‌نفهمیده‌من‌کیم،پدرم‌چطور‌اینو‌دست‌یار
خودش‌کرده


+‌من‌‌‌‌‌دختر‌اقای‌دوپن‌چنگ‌هستم


×شُ...شما‌....م..م..رینت...


+اره‌من‌مرینت‌دوپن‌ چنگ‌هستم


+اونوقت‌تو‌کی‌باشی؟


×منو‌یادتون‌نمیاد؟‌من‌ادرینم، ادرین‌اگراست


رفتم‌نزدیکش


+هیییی‌ادرین‌خودتی؟‌‌باورم‌نمی‌شه‌چقدر‌تغییر‌کردی البته‌یکم‌پرو‌تر‌شدی


×😅
×شما‌کجا‌اینجا‌کجا؟


+چه‌کنم‌دیگه


×‌تغییر‌‌دکوراسیون‌‌دادین


+‌اره‌‌اونا‌قدیمی‌شده بودن‌‌بیا‌بشین


من‌رفتم‌پشت‌میز‌نشستم‌وادرین‌رویکی‌از‌صندلی‌ها
‌نشست


×‌راستی‌ببخشید‌که‌اوتجوری‌باهاتون‌حرف‌زدم


+‌بهم‌برخورد‌


×‌عام....


در‌همین‌لحظه‌یکهو‌در‌اتاق‌باز‌شد‌و‌همون‌دختره‌اومد
تو


کاگامی،عه‌ادرین‌اینجایی


تا‌منو‌دید‌گفت


کاگامی،تو‌اینجا‌چی‌کار‌میکنی؟‌‌‌دختره‌ی‌.....


نگاهم‌به‌ادرین‌افتاد‌که‌داشت‌لباشو‌میجویید


+‌‌مثل‌اینکه‌بلد‌نیستی‌در‌بزنی؟

کاگامی،‌هه ‌‌‌‌من‌هرجور‌دوست‌داشته‌باشم...
×کاگامی‌


پس‌اسمش‌کاگا‌می‌بود


کاگامی،ادرین‌ساکت‌ببینم‌چی‌میگه


+‌تو‌چطور‌جرعت‌میکنی‌سرتو‌بندازی‌بیای‌تو
برو‌بیرون‌تا‌ندادم‌اخراجت‌کنن


×خانم‌دوپن‌چنگ‌لطفا‌ببخشیدش


کاگامی،خا...خانم...دوپن‌چنگ؟


+تازه‌فهمیدی؟


+برو‌بیرون


این‌جمله‌اخری‌رو‌با‌داد‌گفتم‌که‌باعث‌شد‌دختره‌بره
بیرون


×خانم‌دوپن‌چنگ


+توهم‌برو‌بیرون‌یه‌چند‌دقیقه‌دیگه‌میام‌‌‌تا‌بریم
تو‌شرکت‌یه‌گشتی‌بزنیم
ومن‌همه‌رو‌بشناسم


×بله‌چشم


وبعد‌ادرین‌رفت‌بیرون
من‌قبل‌از‌اینکه‌برم‌نیویورک‌‌‌با‌ادرین دوست‌بودم....