🔥عنصرعشق💧پارت10
×وایمرینت
+بگوجونبهلبشدم
×شرکتالماس
+شرکتالماسچی؟
×گفتنمیایمتاقراردادببندیم ولیهنوزمشخص
نیستکهکیاینکارومیکنن
+وایییییخدا
اخجوووووووووووووون
×اینخیلیعالیه
+ارهخیلیبرواینخبروبهالیاهمبده
×باشه
ادرینرفتتاخبرروبهالیابده
شرکتالماسهرسالهبایهشرکت مد قراردادمیبنده
تابرایکاکنانشلباستهیهکنن
اینشرکتخیلیمعروفه اگهبااینشرکتقرارداد
ببندیمماهممعروفمیشیمواینیهکمکبزرگبرای
شرکته
ازاتاقرفتمبیرون
+ادرینناهارمهمونمنبرینوسابلاتونوبردارین
کهبریم
×البته
رفتمگوشیموبرداشتم
وقتیرفتمبیرونادرین و الیامنتظرمبودم
+خبشماهامیرفتینمنمیومدم
*گفتیمباهمبریم
+باشه
باهمرفتیمتوپارکینگماشینادرینوالیاکنارماشین
منبود
+خببرینسوارماشیناتونبشینبریمدیگه
×ماباتومیایم
+من؟
*ارهدیگهتوکهناهاردعوتمیکنیخودتمماروببر
+ازدستشماهاسوارشیدبریم
الیااومدبغلدستمنوادرینرفتعقب
×راستیامروزچندمورداستخدامیداشتیم
هنوزندیدمشونولیفرمیروکهپرکردنروبررسی
کردماوناروبهتمیدمخودتمیهنگاهیبکنی
+نیازینیستمنقبولتدارمخودتیهکاریبکن
×باشه
*بیاینیهعکسبندازیمواسهیاداوریاولین
باریکهمرینتمارودعوتکرد
+عهالیامنکهتونیویورکهمیشهدعوتتمیکردم
*دروغنگومنمیومدمخونتوندیگهنمیرفتم
توکهدعوتمنکردی
+خبحالاتوهم
باهمعکسانداختیموکلیخندیدیمتارسیدیمبه
رستورانجایشیکیبود
سرمیزنشستهبودیموداشتیمغذامیخوردیم
کهیکهودستمخوردبهلیوانابوهمشریختروی
الیایکهوخندمگرفت